150 دلیل که شما ایرانی هستید

1_ هرروز صبحانه چای با نون و پنیر میخوری.

۲_ در روز حداقل ۵ بار از واژه‌های عزیزم / قربونت برم / اختیار دارین / شرمنده استفاده میکنی.

۳_ هر دومین جمله رو با ببین شروع میکنی.

۴_ اگر ساعت ۵ قرار داشته باشی ساعت ۶ از خونه بیرون میری.

۵_ بابا مامانت میخوان که دکتر مهندس شی.....

 

 

بقیه ی این مطلب جالب رو تو ادامه ی مطلب بخونین

ادامه نوشته

قطاری که به مقصد خدا میرفت....

قطاری که به مقصد خدا می رفت، لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت: مقصد ما خداست. کیست که با ما سفر کند؟

کیست که رنج و عشق را توامان بخواهد؟

کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است ، تنها برای گذشتن؟

قرنها گذشت، اما از بی شمار آدمیان، جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند، از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.

در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم میشد، قطار می گذشت و سبک می شد، زیرا سبکبالی قانون راه خداست.

سر انجام قطار به ایستگاه بهشت رسید. پیامبر گفت: اینجا بهشت است. مسافران بهشتی پیاده شوند، اما اینجا ایستگاه آخر نیست!

مسافرانی که پیاده شدند، بهشتی شدند. اما اندکی، باز هم ماندند، قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.

آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت: درود بر شما، راز من همین بود. آن که مرا می خواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد.

و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید، دیگر نه قطاری بود و نه مسافری..."

 

 

خطرناک ترین جاده ی دنیا

بنا بر گزارش انجمن بین المللی سفرهای امن جاده ای، عنوان خطرناک ترین جاده دنیا به جاده یونگاس در بولیوی آمریکای جنوبی تعلق می گیرد...

تصویر

توضیحات بیشتر و عکس در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

شعری که خانمی برای بد رفتاری های همسرش سروده

مگه من ازت چی خواستم....جز یه ویلا تو لواسون


یه بی ام و سیاه رنگ .... یه آپارتمان تو شمرون


بیست و هفت هزارتا سكه .... یه زمین اول جردن


كه تو در نهایت عشق .... بزنی قباله ی من


مگه من ازت چی خواستم .... اینكه مادرت نباشه


نمی‌خوام كه با حضورش .... زندگیم از هم بپاشه


ولی خب مصلحت اینه .... مادرم پیشم بمونه


هرچی باشه نازنینم ..... مامانم از خودمونه


این توقعی زیاده .... كه تو ظرفا رو بشوری


واسه رفع خستگیمون ..... چایی دم كنی تو قوری


هر چی من میگم بگی چشم .... مث یك آدم عاقل


تو خودت گفتی كه هستی .... یه شریك خوب و همدل


پس چرا جا زدی میری .... چرا از من دیگه سیری


نمی‌دونی كه با رفتن  .... من و از خودم می‌گیری


                 من هنوز چیزی نخواستم .... من هنوز چیزی نخواستم 

لحظاتی تا مرگ

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
ادامه نوشته

اگه کوسه ها آدم بودن...

(خيلي چيزا رو ميشه به زبان ساده بيان كرد خيلي چيزهارو)

 

متن این داستان زیبا در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

خوشبختی آنست که اینگونه نگاه کنیم به زندگی ...

خوشبختی آنست که اینگونه نگاه کنیم به زندگی ...

انسان را به عقلش نه به ثروتش

همسر را به وفایش نه به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

مال را به برکتش نه به مقدارش

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

اتومبیل را به کارائیش نه به مدلش

غذا را به کیفیتش نه به کمیتش

درس را به استادش نه به سختیش

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

مدیر را به عملکردش نه به جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش

دل را به پاکیش نه به صاحبش

جسم را به سلامتش نه به لاغریش

سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش

در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیم


نخستين گام براي رسيدن به آگاهي توجه كافي به كردار ،

گفتار و پندار است زماني كه تا به اين حد از احوال جسم , ذهن و زندگي خود با خبر شديم

آنگاه معجزات رخ مي دهند.در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد و آن آگاهي است .

و تنها يك گناه و آن جهل است

عارف بزرگ -مولانا

به راستی من کیم!!!

من غـریبه ام که آشنا من را نمیشناسد!

من آنم که هرکس یادگاری از درد بر دلم گذارد و رفتـــ !
من آنم که هرچه زجـرم دادند کینه شان را به دل نگرفتم ؛
من آنم که از دل مینویسم اما انگار کسی دل ندارد که حرفم را بدانـد!
مگر نگفتنـد: آنچه از دل بر آیــد لاجـرم بر دل نشیند؟!

من گمشده ای در غــربتـــ یادها هستم !

شاعــر نیستم اما شعــر میگویم، خواننــده نیستم اما میخوانم، مومــن نیستم اما خــدا را عبادت میکنم، نویسنــده نیستم اما مینویسم!

من آنم که به هـر که محبتـــ کــردم از پشتـــ به من خنجــر زد!
من آنم که سـینه اش غمها برای گفتن دارد!
من آنم که در این دنیا بی ادعاستــــ !
من آنم که به سادگی فرامـــوش میشوم زودتـر از یک پلک زدن، آنچنان که فراموشم کردند!

دنیای من با این همه گفتار سپیـدتـر از بـرفــــ استـــ چون اگر کسی را نداشته باشم خدا را دارم و اوستــــ یاره واقعیه من!

من آنم که کسی حتی نزدیکانم مرا با این نام نمیشناسنــد!
من آنم که ناشناس بودن را دوستــــ دارد!

باز میخواهی بدانی کی هستم !؟
به راسـتی من کی هستم !؟

شعری زیبا در مورد مردن یک نفر از زبان خودش

به نام خدا
با سلامی دیگر به همه آنهایی که تو را می خوانند.
با تو خواهم گفت بر من چه خواهد گذشت ای رفیق
که دگر فرصت دیدار شما نیست مرا
نوبت من چو رسید رخصت یک دم دیگر چو نبود
مهربانی آمد دفتر بودن در بین شما را آورد
نام من را خط زد وبه من گفت که باید بروم
من به او گفتم :کار هایی دارم نا تمامند هنوز
او به آرامی گفت:فرصتی دیگر نیست وبه لبخندی
گفت:وقت تمام است و رفت بالا

بقیه در ادامه مطلب. یکم طولانیه ولی خوندنش خالی از لطف نیست

ادامه نوشته